؟!! بسيار دلايل متفاوتي براي شرکت در انتخابات کشور وجود دارد. وليکن باز افرادي به علت اينکه با اصل نظام مشکل ‏دارند به راي ندادن رجوع مي کنند و ديگران را تشويق به راي ندادن مي‌کنند. بنابراين ما در اينجا مخاطبين خاصي داريم که ‏يا در گروه مقابل نظام و حکومت قراردارند و يا در قشر به اصلاح خاکستري هستند. لذا بايد دليلي آورد که فارغ از نوع ‏نگرش و فکر و باوري که افراد دارند بايد قانع شوند تا مشارکت نمايند.‏
بهترين دليلي که بنده توانستم بيابم اين بود که همان گروه ضد نظام نيز به قوانين اعتقاد دارند و اگر قانوني از خودشان ‏بياوريم آنان نيز تبعيت از قانون خود خواهند کرد. بهترين قانون که بطور مشخص مشارکت و وجود رهبري و ارکان نظام را ‏نشان مي دهد قانون تجارت ‌مصوب ۱۳ ارديبهشت ماه ۱۳۱۱ شمسي است که به وضوح نشان داده شده که هرگاه شرکتي يا ‏موسسه اي تشکيل شد بايد طبق ضوابط آن؛ سهامداران آن مشارکت در تعيين اعضاي هيئت مديره و بازرس داشته باشند ‏چراکه سهامداران مي خواهند سرمايه خود را به افرادي بسپارند که ضمن حفظ سرمايه ؛ باعث ارزش افزوده سرمايه و سود ‏هم گردد.‏
فلذا مردم که سهامدار کشور خود هستند بايد در انتخابات شرکت نمايند و آن دسته اي که مي گويند شرکت نکنيم و يا ‏در ترديد هستند و به اصلاح در قشر سياه و يا خاکستري قرار دارند؛ بايد بدانند که :‏
پايبندي به قانون؛ باعث صدق گفتار، رفتار ، کردار و افکارشان است.‏
و کسي که در قالب مخالف نظام و حکومت برآمده است نمي تواند معيار خوبي براي مشاوره و راهنمايي ما باشد چراکه ‏برابر قانون تجارت مصوب 1311 ؛ او يک سهامدار کشور است و بايد در حفظ منافع خود و همگان مشارکت فعال داشته باشد.‏
البته بايد باز متذکر شد که مشارکت کردن در راي دادن به تنهايي کافي نمي باشد بلکه بايد مانند همان سهامدار در ‏قانون تجارت ؛ در تمام امور کشور برابر ضوابط و قوانين پيگير و پيجوي باشد و از طريق مراجع ذيصلاح به دنبال رفع نواقص ‏و پيگير مطالبات خود و ديگر سهامداران (مردم) باشد. ‏