"هوش کارآفريني" چيست؟

اجازه بديد با داستاني از خودم شروع کنم که بارها آن را در جاهاي مختلف بيان کرده‌ام. داستاني که سال‌ها پيش آن را تجربه کردم با اينکه ضررهاي مالي بسيار زيادي را متحمل شدم ولي سرآغاز تمام اتفاقات خوبي بود که در زندگي‌ام افتاد.

هنگامي‌که قصد راه‌اندازي کاري را داشتم، فکر مي‌کردم داشتن سرمايه و تخصص تنها راه موفق شدن من است ولي اين خيال واهي بيش نبود. کسب‌وکار خودم را راه‌اندازي کردم و با مشکلات بي‌شماري برخورد کردم، که هر کدام از آن‌ها نشانگر اين بود من چه مهارت‌هايي را در خود نداشتم. مهارت‌هايي که عامل اصلي موفقيت هر کسب‌وکار بودند.

پس از ضررهاي بسيار زياد و کاري که منتهي به شکست شد، اقدام به يادگيري مهارت‌هايي کردم که توانستند شخصيت من را نسبت به گذشته تغيير دهند. سال‌ها بر روي خودم کار کردم و توانستم نوع تفکر خودم را تغيير دهم و به‌گونه‌اي عمل کنم که بتوانم مسير موفقيت را در هر کسب‌وکار طي کنم.

در طول مسير يادگيري به اين نتيجه رسيدم که کارآفرينان داراي نوع تفکري متفاوت نسبت به ديگران هستند. تفکري که منشأ آن از هوشي است که از آن بهره مي‌برند. هوشي که با آموزش ساخته‌وپرداخته شده بود. هوش کارآفريني!

اگر بخواهيم تعريفي از هوش ارائه کنيم، اين‌گونه مي‌توانيم بگوييم که هوش مجموعه‌اي از توانايي‌هاي ذهني است که هر فرد مي‌تواند داشته باشد. اين توانايي‌ها مي‌توانند خود را در غالب رفتار، گفتار و مهارت‌ها نمايان کنند که هر فرد آن را در زندگي خود بکار مي‌گيرد.

در اذهان بسياري از مردم هوش چيزي است موروثي و از بدو تولد همراه انسان است. به نظر من شايد مقداري اين باور درست باشد ولي اگر به تاريخ نگاه بياندازيم مي‌بينيم بسياري از اکتشافات و اختراعات به دست افرادي به وجود آمده‌اند که از کودکي انسان باهوشي شناخته نمي‌شدند. پس مي‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت که هوش قابل پرورش است آن هم به واسطه آموزش و يادگيري!

حال اگر بخواهيم تعريفي از هوش کارآفريني داشته باشيم بايد اين‌گونه بگوييم، هوش کارآفريني مجموعه‌اي از مهارت‌ها، تفکرات، رفتارها و گفتارهايي است که کارآفرينان آن را آموخته‌اند و در خود پرورش داده‌اند، اين‌گونه آن‌ها را در کسب‌وکار خود بکار گرفته‌اند و توانسته‌اند موفق شوند.



چه رابطه‌اي بين "هوش کارآفريني" و "ثروت‌آفريني" وجود دارد؟



آيا قبول داريد بسياري از موقعيت‌هايي که ما انسان‌ها آن‌ها را از دست مي‌دهيم صرفا به دليل عدم خودشناسي، خودباوري و شناخت توانمندي‌هايمان است؟

آيا قبول داريد تنها با کمي خلاقيت و نوآوري مي‌توانيم محصولات و خدماتي به مردم ارائه کنيم که ما را تبديل به يک کارآفرين ثروتمند کنند؟

آيا قبول داريد که بسياري از کارآفرينان ثروتمند تنها با به دست آوردن يک فرصت توانستند تحول عظيمي در کسب و کارشان ايجاد کنند؟

آيا قبول داريد يکي از مهم‌ترين مهارت‌هاي کارآفرينان ثروتمند جهان اين است که مي‌توانند اهداف هوشمندانه‌اي براي خود درنظر بگيرند؟

آيا قبول داريد اگر فقط تنها به يک مهارت فن‌بيان مسلط بوديد مي‌توانستيد به موفقيت‌هاي بسيار زيادي در کارآفريني دست يابيد؟

و بسياري ديگر از اين قبيل موارد که مي‌توان بيان کرد تا نشان داد، داشتن هوش کارآفريني در ثروت‌آفريني از چه اهميتي برخوردار است.