دست هاي آشنا؛ گدايي در جانان به سلطنت مفروش
امتیاز 0.0 اشتراک گذاری
موضوع
انقلاب اسلامي و مقاومت
قالب
نقاشي ديجيتال
بستر عرضه
رسانه هاي ديداري شنيداري
تاریخ تولید
۱۴۰۰/۱۰/۰۹
توضیحات
امتیاز دهید بعد از يادواره گفت براي پدر و مادر شهيد در يک اتاق ديگر سفره بيندازيد. خودش هم رفت تا با هم غذا بخورند. ديدم که نشسته بود بين پدر و مادر شهيد و برايشان لقمه ميگرفت. يک لقمه براي مادر ميگرفت و بعد يک لقمه براي پدر.<br>بعد بهشان ميگفت: من را بهعنوان پسر کوچکتان قبول کنيد.